من زندگي مي كنم

ساخت وبلاگ
جمعه قبل، توو خونه داشتم کار می کردم و یهو از گرمای بیش از حد خونه کلافه شدم و رفتم سمت بخاری و با حرص دماشو کم کردم و یه غری هم زیر لب زدم که این لامصب چرا این همه خونه رو گرم کرده.اواخز شب رفتم دماشو زیاد کنم دیدم خاموش شده و هر کاری کردم روشن نشد. هوا خیلی سرد نبود و می شد با پوشیدن یه لباس گرمتر خوابید.فردا از سرکار برگشتم بازم هر کاری کردم روشن نشد. فهمیدم که باید برم دنبال تعمیرکار.یکشنبه رفتم چندین مغازه سر زدم اما هیشکی رو پیدا نکردم بیاد برا تعمیر: یا وقت نداشتن یا تعمیرکارشون نبود و همه شون گفتن فردا.رفتم خونه. هوا شسرد بود و من از سرد بودن همیشه خونه متنفرم. کمی توو نت سرچ کردم کمی با بخاری ور رفتم. روشن نشد که نشد.قانع شده بودم فردا صب زنگ بزنم بگم تعمیرکار یه وقت بذاره بیاد برا تعمیرش.یهو ره سرم زد بازم امتحان کنم شاید درست شد. باهاش حرف زدم توو دلم گفتم: من باهات بد برخورد کردم، تو بخاری خوبی هستی لطفا روشن شد.حیرت انگیز بود: بخاری رو تونستم بعد از چند دقیقه روشن کنم. باور نمی شد. هی نصفه های شب بیدار می شدم نگاش می کردم آیا هنوزم روشنه؟روشن بود.به خدا همه چی شعور داره احساس داره درک داره. کی میگه اشیاء نمی فهمن؟عشق و محبت روو خیلی وقت ها گره گشای کارا میشه. من زندگي مي كنم...
ما را در سایت من زندگي مي كنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amandalifeo بازدید : 131 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 22:51

امروز روز تولد توئه.دوست داشتم محل سکونتمون این همه از هم فاصله نداشت و می شد که امروز رو با هم جشن بگیریم.بریم یه کافه و در حالیکه بیرون داره برف می باره با خوشحالی جشن تولد بگیریم.من فکر می کردم که روز تولد و اینا برا تو مهم نیس اما امروز فهمیدم برات مهمه.شاد کردن تو رو دوس دارم. اینکه بخندی و گاهی هم با مسخره کردن من و به منخندیدن، غش بری از خنده.تولدت مبارک.تولد برادرم رو نتونستم تبریک بگم. با هم سفر بودیم اما هر لحظه فکرم باهاش بود.تولد تو هم مبارک. من زندگي مي كنم...
ما را در سایت من زندگي مي كنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amandalifeo بازدید : 113 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 22:51

روز برفی منو یاد روزای اول آشنایی مون میندازه.

رفتیم بام تهران و برف اومده بود و برگشت بازم برف بارید.

دوتایی آش رشته خوردیم کنار گُنده های آتیش.

چقدر چسبید و چقدر بعدش در راه برگشت یخ زدیم.

خودنمایی چتر قرمز من خیلی باحال بود.

اولین بار شونه های منو گرفتی و عکس دو نفره خندونمون رو دست در دست هم ثبت کردیم. اون عکس رو دوست دارم.

یادش بخیر. چه خاطراتی یادم اومد.

من زندگي مي كنم...
ما را در سایت من زندگي مي كنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amandalifeo بازدید : 120 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 22:51